سید ضیاءالله حقی سال ۱۳۲۴ در طبس متولد شد. او ۴۱ سال سابقه عمل جراحی عمومی و قفسه سینه دارد و در این رشته توانسته جان بسیاری از بیماران را نجات دهد.
با وجود اینکه دکتر حقی سالهاست در مشهد ساکن شده، اما عِرق خاصی به زادگاهش دارد بهطوریکه در فاصلههای زمانی کوتاه برای خدمت به همشهریانش به زادگاهش میرود و بیماران بیبضاعت را رایگان درمان میکند.
این روزها نیز با توجه به شیوع بیماری کرونا و نوع تخصصی که دارد از ۱۵ اسفند به مدت یک ماه برای درمان بیماران به طبس رفته تا بتواند خدمتی به مردم شهرستان طبس بکند؛ او یکی از متخصصان متبحر است که شخصیتی بسیار افتاده و دلسوز دارد. نگاهش به پزشکی درآمدزایی نیست و فقط به نجات جان انسانها میاندیشد.
تحصیلات ابتدایی و متوسطه خود را در طبس گذرانده و سال ۴۲ وارد دانشگاه علوم پزشکی مشهد شد و ۷ سال بعد به عنوان پزشک عمومی دانش آموخته شد. دو سال در سپاه بهداشت آنزمان خدمت سربازی را به عنوان پزشک و افسر سپاه بهداشت گذراند و یک سال بعد در بشرویه فردوس به عنوان پزشک عمومی خدمت کرد. سال ۵۲ دوره تخصصی جراحی عمومی و چند سال بعد نیز در پاریس و کانادا دوره تخصصی جراحی سینه را گذراند.
صحبتهای خود را با تأکید بر اینکه باید در همه حال شکرگزار باشیم که از سه نعمت؛ زندگی، سلامتی و امنیت برخوردار هستیم، آغاز میکند: «تمام اقشار جامعه بنا به رشته و شغلی که دارند میتوانند خدمتگزار جامعه باشند، اما از همان دوران نوجوانی به پزشکی علاقه دیگری داشتم، چون به نظر من یک پزشک با حیات بیمار سر و کار دارد بنابراین نوع این خدمت در نظرم شکل و جایگاه متفاوتی داشت.
سال ۴۹ که از دانشگاه علوم پزشکی مشهد دانشآموخته شدم حدود ۱۵ هزار پزشک در کل کشور وجود داشت بهطوری که کمبود پزشک کاملا احساس میشد
اینکه بتوانم در مسیر نجات جان انسانها مؤثر واقع شوم برایم لذتبخش بود، چون در بسیاری از مواقع که جان انسان در خطر است پزشک میتواند با یک اقدام عالمانه و انساندوستانه آن خطر را از بیمار دور کند و این عمل نزد خداوند پاداش بسیاری دارد.»
او میافزاید: «سال ۴۹ که از دانشگاه علوم پزشکی مشهد دانشآموخته شدم حدود ۱۵ هزار پزشک در کل کشور وجود داشت بهطوری که کمبود پزشک کاملا احساس میشد به همین دلیل هم ابتدای سال ۵۰ دولت آن زمان از هندوستان و پاکستان پزشک میآورد، این موضوع هم یکی دیگر از دلایل انتخاب من بود. البته اکنون مازاد پزشک داریم هرچند در برخی مناطق هنوز هم با کمبود پزشک روبهرو هستیم.»
او همچنین درباره اینکه چرا بعد از گذراندن دوره جراحی عمومی تصمیم گرفت فوق تخصص جراحی سینه را انتخاب کند، بیان میکند: «یکی از دلایل اصلی انتخابم این بود که در قفسه سینه سه عضو حیاتی قلب، ریه و عروق بزرگ قلبی وجود دارد، فرض کنید که به یکی از عروق قلبی در اثر جراحت مثل چاقو یا حتی تصادف آسیب برسد اینجاست که باید جراح قفسه سینه با یک اقدام سریع و بموقع بیمار را از مرگ حتمی نجات دهد، همچنین ریه جزو اعضای حیاتی بدن است و اگر کسی به فاصله ۵ دقیقه نفس او حبس شود منجر به مرگ میشود.»
با وجود سختیهای زیادی که در تمام ۴۱ سال سابقه جراحی خود تجربه کرده، اما بسیار علاقهمند به رشته و کار خود است بهطوری که وقتی فرزندانش که از نزدیک شاهد تلاشهای دکتر حقی بودهاند از او سؤال میکنند که اگر دوباره متولد شود آیا باز هم پزشکی و جراحی قفسه سینه را انتخاب میکند
در پاسخ آنها بسیار صریح و قاطع جواب مثبت میدهد: «دوباره همین تخصص پزشکی را انتخاب میکنم، چون بیماریهای ریه در دنیا بیشتر در افراد مستضعف جامعه دیده میشود به عنوان مثال یکی از بیماریهایی که در این افراد دیده میشود کیست انگلی ریه است که بهدلیل فقر فرهنگی، اقتصادی و بهداشتی دچار میشوند و بعد از مبتلاشدن به این بیماری امکان درمان برای آنها سخت است.»
وی با بیان اینکه در کشورهای پیشرفته این دست بیماریها مثل سِل و عفونتهای ریه وجود ندارد و بیشتر در اقشار مستضعف جامعه دیده میشود، ادامه میدهد: «یکی دیگر از مشکلات در کشورهای در حال توسعه مانند کشور ما تصادفات بسیار جادهای و درونشهری است که ناشی از فرهنگ رانندگی افراد میشود، در این تصادفات ممکن است فرد در ناحیه قفسه سینه دچار شکستگی شود و برای درمان نیاز به رسیدگی فوری و جراحی دارد که پزشک متخصص قفسه سینه باید مهارت خود را نشان دهد تا فرد دچار سانحه شده جان خود را از دست ندهد.»
تفاوت پزشکی را از سال ۴۲ که وارد دانشگاه شده تاکنون از زمین تا آسمان میداند و میگوید: «علم روز به روز در حال پیشرفت است به عنوان مثال در آن زمان، چون تکنولوژی مثل الان وجود نداشت شرایط، هم برای پزشک و هم برای بیمار سختتر بود مانند اینکه لاپاراسکوپی وجود نداشت اینکه بتوان بدون شکافتن بدن فرد عمل جراحی انجام داد، اما اکنون بهخاطر پیشرفت علم بیمار راحتتر درمان میشود.»
بعد از گذراندن دوره تخصصی خود در فرانسه و کانادا، بازگشت و خدمت در کشور خود را انتخاب میکند زمانی که از او سؤال میکنیم آیا موقعیت و شرایط برای ادامه زندگی در این کشورها برای شما مهیا نبود؟ و چرا دوباره بازگشت به وطن را انتخاب کردید؟ میگوید: «موقعیت برای ادامه کار و زندگی برایم فراهم بود حتی پیشنهادی نیز در این زمینه داشتم.»
دستهایش را در هم گره میکند و پی حرفش را اینگونه میگیرد: «با وجودی که موقعیت فراهم بود، اما وطنم را خیلی دوست دارم.» برای لحظاتی سکوت میکند و بغض میکند سپس با صدای آرامی میگوید «تمام ما دلمان برای خاکمان، برای وطنمان، جایی که پدر و مادر ما متولد و بزرگ شدهاند دوست داریم و ترجیح میدهیم تا به هممیهنان خود کسانی که زبان مادری یکسانی داریم خدمت کنیم.»
بعد از اینکه قانون خدمت در مناطق محروم تصویب میشود دکتر حقی که تا قبل از این قانون نیز برای ویزیت و درمان بیماران همشهری خود به طبس میرفت درخواست میدهد تا یک ماه خدمت خود را در این شهر بگذراند و به محرومان کمک کند: «از زمانی که پزشک عمومی شدم تا امسال که ۴۱ سال از خدمتم در این لباس مقدس میگذرد دو هفته اول عید را در طبس بودم،
البته آنزمان خیلی در طبس پزشک متخصص وجود نداشت به عنوان مثال سال ۶۸ به غیر از من بهعنوان جراح عمومی و قفسه سینه جراح دیگری وجود نداشت و همین موضوع باعث شد تا زمانی که برای مادران باردار خطر جانی وجود داشت و نیاز بود تا سزارین شوند، من اینکار را انجام دهم.»
اینکه ما پزشک جویای کار داریم، اما در برخی شهرهای کوچکتر شاهد کمبود پزشک حتی در بخش عمومی هستیم، ناشی از فرهنگ غلط ماست
وی میافزاید: «خوشبختانه اکنون کمبود پزشک جراح در طبس نداریم، اما در برخی رشتهها مانند متخصص چشم کمتر در این شهر حضور دارند به عنوان مثال متخصص چشم هفتهای یکبار یا ماهی یکبار در این شهر برای ویزیت حضور دارد و کمبودهایی به این شکل به چشم میخورد.»
میگوید بارها به او گفته شده که از نظر پزشک عمومی در طبس در مضیقه هستند و این ناشی از توزیع نادرست پزشکان است: «اینکه ما پزشک جویای کار داریم، اما در برخی شهرهای کوچکتر شاهد کمبود پزشک حتی در بخش عمومی هستیم، ناشی از فرهنگ غلط ماست.»
دارالشفای خیریه حضرت ابالفضل طبس مکانی است که دکتر حقی رایگان به ویزیت بیماران میپردازد. او در این رابطه میگوید: «این دارالشفا یک مرکز خیریه است که تمام خدمات آن از جمله ویزیت، تزریقات، فیزیوتراپی، نوار قلب و... برای مستضعفان رایگان است و برای دیگر افراد تعرفه کمتری دارد، همشهریانم که به من لطف و محبت دارند بهطور افتخاری من را رئیس این دارالشفا و عضو هیئت امنا انتخاب کردند. قصد دارم در سال ۹۹ که بازنشسته میشوم ساکن طبس شوم و به همشهریانم خدمت کنم.»
دکتر حقی علاوهبر ویزیت رایگان بیماران در طبس برای بیمارانی که نیازمند هستند تا جایی که در توان دارد به آنها کمک میکند.
در برهه کنونی که بیماری کرونا در کشور شیوع پیدا کرده است، او از ۱۵ اسفند ماه به مدت یک ماه در دارالشفا برای کمک به همشهریانش حضور دارد. وی در این باره میگوید: «وظیفه خود میدانم تا به خاطر تخصصی که دارم به هموطنانم کمک کنم و با توجه به اینکه متخصص ریه در شهرستان طبس کمتر است این یک ماه را در این شهر هستم تا در صورت مشاهده مورد مشکوک به این بیماری بتوانم به آنها خدمت کنم.»
وی با اشاره به اینکه لباس و لوازم لازم برای پیشگیری از بیماری کرونا که مخصوص پزشکان و پرستاران است از طرف علوم پزشکی مشهد به من داده شده تا محافظتی برایم باشد، بیان میکند: «مردم سؤالات متعددی در رابطه با این بیماری دارند، اما توصیه من به عنوان یک پزشک این است که در حد امکان از منازل خود خارج نشوند و نکات بهداشتی را رعایت کرده و از دست دادن و مهمانیهای خانوادگی بپرهیزند و فقط در صورت تب شدید، سرفه خشک و گلودرد به مراکز درمانی بروند.»
دکتر حقی با بیان اینکه کرونا، ویروس جدیدی نیست و این بیماری سالهاست که وجود دارد، تصریح میکند: «برخی اوقات یک بیماری فراگیر میشود مانند وبا یا طاعون، در این زمان نیاز است تا مردم به دستورات پزشکان گوش دهند و با داشتن علائم ساده سرماخوردگی تقاضای تست کرونا نداشته باشند، چون پزشک گام به گام با تشخیص آزمایش خون و شمارش گلبول سفید و سپس رادیوگرافی قفسه سینه و سی تی اسکن اگر مورد مشکوکی مشاهده کرد بیمار را برای تست کرونا ارجاع میدهد.»
وی از پزشکان به عنوان خط مقدم مبارزه با این بیماری یاد میکند و میگوید: «گرچه در مجاورت بیمار بودن امکان ابتلا را افزایش میدهد، اما من و تمام همکارانم به عنوان یک پزشک وظیفه خود میدانیم تا در این شرایط بحرانی در کنار مردم باشیم همانطور که در زمان جنگ در کنار سربازان و دلاورمردان این سرزمین بودیم.»
بیش از ۴ هزار و ۲۰۰ جراحی قفسه سینه برای رزمندگان آسیبدیده چه در جبهه و چه در بیمارستان قائم مشهد در طول ۸ سال دفاع مقدس انجام داده است، دو بار به منطقه اعزام میشود که بار اول در بیمارستان طالقانی حضور داشته، اما بعد از آن، چون پزشک منحصر به فرد در کار خود بوده حکم ابقا برای حضور او در بیمارستان قائم مشهد برای درمان مجروحان جنگی صادر میشود.
در سال ۵۹ با اعلام جنگ و تجاوز صدام به خاک ایران، پزشکان زیادی داوطلب حضور در جبهههای جنگ شدند و به همین منظور و برای تصمیمگیری در تالار هلال احمر خیابان امام خمینی جمع شدند، چون تعداد پزشکان در رشتههای مختلف مانند قلب، مغز، عمومی، بیهوشی و... بسیار زیاد بود قرار بر قرعهکشی گذاشته شد و دکتر حقی نیز که از همان ابتدا برای حضور داوطلبانه نامنویسی کرده بود، بعد از گذشت سه ماه اسم او برای حضور در جبهه به طور داوطلب اعلام و به یکی از بدترین مناطق جنگی، حدفاصل بین آبادان و خرمشهر اعزام شد.
ابتدای جاده خرمشهر بیمارستانی زیرزمینی به نام بیمارستان آیتالله طالقانی درست کرده بودند که ما در زیرزمین مجروحان را مداوا میکردیم
او دراین باره توضیح میدهد: «روزهای بسیار سختی بود و تمام ما از وضعیت جنگ و نبرد نابرابری که دشمن پیش گرفته بود باخبر بودیم برای همین هم تصمیم گرفتیم برای مداوای مجروحان جنگی داوطلبانه نامنویسی کنیم به خاطر دارم زمانی که به من گفته شد در قرعهکشی اسم من درآمده از اینکه میتوانستم برای نجات جان هموطنانم در رشتهای که در آن تخصص دارم حضور پیدا کنم بسیار خوشحال شدم.»
او ادامه میدهد: «از مشهد با قطار به تهران رفتیم و سپس با هواپیمای جنگی به ماهشهر و بعد از آن شبهنگام با وانت چراغ خاموش به آبادان. به خاطر دارم تا صبح صدای گلوله و خمپاره به گوش میرسید، با روشن شدن هوا با اتوبوس از آبادان به خرمشهر منتقل شدیم در حالی که در تمام شهر آبادان به جز دود چیزی دیده نمیشد.»
وی بیان میکند: «ابتدای جاده خرمشهر بیمارستانی زیرزمینی به نام بیمارستان آیتالله طالقانی درست کرده بودند که ما در زیرزمین مجروحان را مداوا میکردیم. سالها بعد فهمیدم که این جاده آبادان خرمشهر در تصرف عراقیها قرار داشته است.»
دکتر حقی میافزاید: «در سال ۶۰ پزشک داوطلب نیز وجود داشت، اما قانونی مبنی بر اینکه پزشکان باید یک ماه در جبهه حضور داشته باشند نیز مصوب شد، ولی چون کار من در بیمارستان قائم بسیار زیاد بود حکم ابقا برایم صادر شد تا سال ۶۷ همزمان با پذیرش قطعنامه یک ماه در بیمارستان اهواز خدمت کردم که گاهی باز هم مجروحان جنگی به بیمارستان آورده میشد، اما بیشتر طول دوران جنگ را در بیمارستان قائم به مداوای مجروحان پرداختم به طوری که گاهی ۲۴ تا ۴۸ ساعت بهطور مداوم در بیمارستان حضور داشتم.»
وی میگوید: «زمانی که مجروحان جنگی با وخامت زیاد به بیمارستان قائم منتقل میشدند دیگر زمانی برای استراحت نداشتیم، رزمندگان فقط مشهدی نبودند و از شهرهای مختلف کشور با هواپیما به مشهد آورده میشدند و بارها میشد که بهطور مداوم با وجود خستگی به اتاق عمل بروم.»
اما در این میان جراحی مجروح جنگی ارومیهای برای او تبدیل به خاطرهای به یاد ماندنی میشود: «سال ۶۱ در بیمارستان قائم که راهروها پر از مجروح جنگی بود با انترنها مشغول ویزیت بیماران بودیم که عکس قفسه سینه مجروحی ۱۷ ساله را دیدم که جسمی گلابی شکل درون قفسه سینه او به چشم میخورد معمولا اجسام گلوله یا ترکش توپ و خمپاره بود که به شکل تکههای فلزی مشخص دیده میشد به همین دلیل نتوانستم این جسم گلابی شکل را تشخیص دهم، با کمیته پیگیری مجروحان جنگی که در بیمارستان مستقر بود تماس گرفتم و از آنها خواستم تا در تشخیص آن به من کمک کنند.»
وی ادامه میدهد: «زمانی که بچههای سپاه عکس را با توضیحات من دیدند، گفتند که این جسم خارجی، ماسوره خمپاره عمل نشده است و هر آن امکان انفجار دارد به همین دلیل باید این مجروح سریعتر از دیگر مجروحان جدا شود و به سرعت به اتاق عمل منتقل شود.»
برای او و متخصص بیهوشی و دستیارانش جلیقه ضد گلوله آورده میشود تا در اتاق عمل محافظ آنها باشد. میگوید یکی از خبرنگارانی که در بیمارستان حضور داشته از او سؤال میکند که آیا نمیترسد زمانی که عمل جراحی را انجام میدهد ماسوره عمل کرده و منجر به مرگ او شود؟
دکتر حقی در پاسخ خبرنگار بیان میکند: «عقیده داشته و دارم که مجروحان جنگی، جان بر کف هستند و این بسیجی ۱۷ ساله که برای دفاع از خاک وطن و ناموس داوطلب حضور در جبهه شده است شهامت و شجاعت بسیاری داشته پس آیا خون من از خون او رنگینتر است که نخواهم این عمل جراحی را انجام دهم؟!»
وی ادامه میدهد: «اعتقاد دارم مطابق قرآن کریم هر فردی اجل مسما دارد اگر قرار بوده در اتاق عمل بیمارستان قائم خمپاره عمل کند، پس یعنی اجل من فرارسیده بوده، چون جلیقه ضدگلوله فقط اندام بدن را میپوشاند و نمیتواند از سر و مغز ما محافظت کند وظیفه خود میدانستم تا این عمل را انجام دهم. قفسه سینه بیمار را شکافتم و ماسوره را که درست پشت قلب مجروح قرار داشت، بیرون آوردم و تحویل بچههای سپاه دادم.»
معجزه در پزشکی را دور از ذهن و چیزی واهی نمیداند و به یک خاطره در این زمینه اشاره میکند: «خانم جوانی با رادیوگرافی قفسه سینه به مطب من مراجعه کرد عکسهای او مربوط به دو، سه هفته قبل میشد و اینطور که عکسها نشان میداد او کیستی دور پرده قلب داشت و باید عمل میشد،
روزی که قرار عمل بود از او خواستم تا عکس جدیدی بگیرد در اتاق عمل بودم که عکسهای جدید رسید وقتی عکس را نگاه کردم دیدم از کیست خبری نیست و از او خواستم تا از اتاق عمل خارج شود، وقتی این حرف را زدم نزدیکان و بستگان او و دیگر بیماران که پشت اتاق عمل منتظر ایستاده بودند میگفتند این خانم نظر یافته است؛
معجزه در پزشکی را دور از ذهن و چیزی واهی نمیداند
به نظر من که پزشک هستم یک نگاه علمی میتواند این باشد که کیست پاره شده است، اما نمیتوان منکر اعتقادات شد ما پزشکان نیز اعتقاد داریم که «الدواء عندنا و الشفاء عندالله» دارو نزد ماست، ولی شفادهنده خداوند است این را نهتنها ما که مسلمان هستیم اعتقاد داریم بلکه تمام ادیان به این مسئله اعتقاد دارند که خداوند است که شفا میدهد و پزشک فقط مراقبت میکند.»
او ادامه میدهد: «تمام این موضوع به اعتقادات ما بازمیگردد برخی از مسائل قلبی است و شما میتوانید همین لحظه خدا را در قلبتان احساس کنید، نمیتوان گفت که تمام آنچه در کائنات وجود دارد خود به خود به وجود آمده باشد، خداوند توصیفنشدنی است پس نمیتوان منکر معجزه و شفای یک بیمار شد.»
ایران از نظر پزشکی یکی از پیشرفتهترین کشورهای خاورمیانه و دنیاست و خدماتی که به مردم داده میشود کمنظیر است، این جملهای است که دکتر حقی تأکید بسیاری بر آن دارد و میگوید: «من در کانادا نیز زندگی و تحصیل کردهام بیماری که برای سی تی اسکن یا سونوگرافی در این کشور مراجعه میکند باید یک هفته تا یک ماه دیگر در نوبت بماند، اما در ایران همان روز این کار انجام میشود.»
او بیان میکند: «از طرفی ممکن است ارزش واحد پولی ما کم باشد، اما از نظر نرخ خدمات درمانی نسبت به دیگر کشورها بسیار کمتر هستیم، در خانه تمام ایرانیها کیسهای از دارو پیدا میشود. این همه دارو در منزل کسی باشد از نظر خارجیها خیلی بعید به نظر میرسد اینکه دارویی خریداری شده، اما مصرف نشده باشد، چون دارو در دیگر کشورها بسیار گرانقیمت است.»
۴۱ سال است در بیمارستانهای عمومی و خصوصی مختلفی فعالیت میکند و بسیاری از بیماران را با عملی که انجام داده از مرگ حتمی نجات داده است، اما به عنوان یک پزشک یک گلایه دارد و آن هم نوع تفکر مردم درباره بیمارستانهای دولتی و خصوصی است: «بیمار وقتی به مطب من مراجعه میکند به او شرایط و هزینه عمل، چه در بیمارستان دولتی و چه در بیمارستان خصوصی را میگویم، اما بسیاری از آنها بیمارستان خصوصی را انتخاب میکنند در صورتی که از هزینههای این نوع بیمارستانها کاملا آگاهی دارند، این موضوع به فرهنگ مردم ما بازمیگردد.»